موسیقی بد و خوب؟؟؟؟
معیار موسیقی خوب و موسیقی بد در رویکرد دین شناسی
در یک نگاه کلی، رویکرد دینداران به موسیقی را می توان در سه گروه طبقه بندی کرد. گروه اول از دینداران، با موسیقی مشکل بنیادین دارند و با هر گونه موسیقی سرناسازگاری دارند. از نظر آنان همه ی انواع موسیقی ها(فارغ از آثار آن) ممنوع است. درک دینی آنان چنان است که در به روی هیچ نوع موسیقی نمی گشاید. موسیقی گوش نمی دهند چون معتقدند از سوی دین منع شده اند. موضع این گروه را می توان طرد گرایانه نام نهاد، زیرا به طرد موسیقی می انجامد. اما گروه دوم از دینداران از موضع دیگری نسبت به موسیقی بی مهری می کنند. آنان موسیقی را امری بیهوده و لغو می پندارند. چیزی که بی اهمیت است و نباید وقتی را از ما بگیرد. بیهودگی که حتی ممکن است ما را از خدا و شرعیات غافل نماید. موضع این گروه را می توان موضع بی تفاوت ها نام گذارد. گروه سوم از دینداران با دو گروه اول متفاوت هستند. این گروه معتقدند نمی توان موسیقی را مطلقا قبول و با طرد نمود. بلکه در رویکردی شبیه روان شناختی به تفکیک و تمایز میان انواع موسیقی ها معتقدند. سنخ سوم دینداران را می توان تمایز گذاران دانست. رویکرد سوم دینداران، به بحث هایی در باره ی موسیقی دامن می زند. سنخ سوم دینداران، خود به دو دسته تقسیم می شوند. دسته ی اول کسانی هستند که موسیقی را به حلال و حرام تقسیم می کنند. و موسیقی خوب را موسیقی حلال و موسیقی بد را موسیقی حرام می دانند. (البته در این که شرع کدام موسیقی حرام و کدام را حلال می داند، نیز اختلاف وجود دارد و در جای خود قابل توجه است). دسته دوم از گروه سوم دینداران، افرادی هستند که عمدتا موسیقی خوب و بد را از طریق آثار و تبعات دینی آن مورد ملاحظه قرار می دهند. موسیقی خوب از نظر آنان موسیقی است که روحیه ی خداجویی و تمایل به سوی شرعیات را افزون کند و موسیقی بد آن است که رستگاری دینی را از آدمی بستاند و دینداری را ضعیف کند. کم و بیش سماع و موسیقی نزد عارفان معمول بود زیرا احساس می کردند از این طریق می توانند به شور عارفانه و احوال عاشقانه ی معنوی دست یابند. از نظر آنان نیز موسیقی خوب موسیقی است که معنویت و روحیه ی تعالی جویانه را تقویت نماید. البته حزن عارفانه و استعلایی که وجود آدمی را با هستی گره می زند، حزن زیبا است. موسیقی خوب در رویکرد عارفان، موسیقی است که نگاه آدمی را از سطح زندگی روزمره و تکرارهای ملال آور به سوی امری پاک و عمیق می کشاند. موسیقی خوب سبب می شود راه تاملات حزین جان های فربه، باز شود. همان گونه که غروب خورشید، ناله ی تار، و شعری عارفانه، تنهایی وجودی اش را با یادش می آورد و قطره های اشک از گوشه ی چشمانش جاری می شود. او در اندیشه ی عمیق انسانی است و با غم های روزانه و سرخوردگی های اجتماعی – سیاسی و یا ناکامی های فردی، بسیار فاصله دارد.
3
در یک نگاه کلی، رویکرد دینداران به موسیقی را می توان در سه گروه طبقه بندی کرد. گروه اول از دینداران، با موسیقی مشکل بنیادین دارند و با هر گونه موسیقی سرناسازگاری دارند. از نظر آنان همه ی انواع موسیقی ها(فارغ از آثار آن) ممنوع است. درک دینی آنان چنان است که در به روی هیچ نوع موسیقی نمی گشاید. موسیقی گوش نمی دهند چون معتقدند از سوی دین منع شده اند. موضع این گروه را می توان طرد گرایانه نام نهاد، زیرا به طرد موسیقی می انجامد. اما گروه دوم از دینداران از موضع دیگری نسبت به موسیقی بی مهری می کنند. آنان موسیقی را امری بیهوده و لغو می پندارند. چیزی که بی اهمیت است و نباید وقتی را از ما بگیرد. بیهودگی که حتی ممکن است ما را از خدا و شرعیات غافل نماید. موضع این گروه را می توان موضع بی تفاوت ها نام گذارد. گروه سوم از دینداران با دو گروه اول متفاوت هستند. این گروه معتقدند نمی توان موسیقی را مطلقا قبول و با طرد نمود. بلکه در رویکردی شبیه روان شناختی به تفکیک و تمایز میان انواع موسیقی ها معتقدند. سنخ سوم دینداران را می توان تمایز گذاران دانست. رویکرد سوم دینداران، به بحث هایی در باره ی موسیقی دامن می زند. سنخ سوم دینداران، خود به دو دسته تقسیم می شوند. دسته ی اول کسانی هستند که موسیقی را به حلال و حرام تقسیم می کنند. و موسیقی خوب را موسیقی حلال و موسیقی بد را موسیقی حرام می دانند. (البته در این که شرع کدام موسیقی حرام و کدام را حلال می داند، نیز اختلاف وجود دارد و در جای خود قابل توجه است). دسته دوم از گروه سوم دینداران، افرادی هستند که عمدتا موسیقی خوب و بد را از طریق آثار و تبعات دینی آن مورد ملاحظه قرار می دهند. موسیقی خوب از نظر آنان موسیقی است که روحیه ی خداجویی و تمایل به سوی شرعیات را افزون کند و موسیقی بد آن است که رستگاری دینی را از آدمی بستاند و دینداری را ضعیف کند. کم و بیش سماع و موسیقی نزد عارفان معمول بود زیرا احساس می کردند از این طریق می توانند به شور عارفانه و احوال عاشقانه ی معنوی دست یابند. از نظر آنان نیز موسیقی خوب موسیقی است که معنویت و روحیه ی تعالی جویانه را تقویت نماید. البته حزن عارفانه و استعلایی که وجود آدمی را با هستی گره می زند، حزن زیبا است. موسیقی خوب در رویکرد عارفان، موسیقی است که نگاه آدمی را از سطح زندگی روزمره و تکرارهای ملال آور به سوی امری پاک و عمیق می کشاند. موسیقی خوب سبب می شود راه تاملات حزین جان های فربه، باز شود. همان گونه که غروب خورشید، ناله ی تار، و شعری عارفانه، تنهایی وجودی اش را با یادش می آورد و قطره های اشک از گوشه ی چشمانش جاری می شود. او در اندیشه ی عمیق انسانی است و با غم های روزانه و سرخوردگی های اجتماعی – سیاسی و یا ناکامی های فردی، بسیار فاصله دارد.

+ نوشته شده در پنجشنبه دهم دی ۱۳۹۴ ساعت ۷ ق.ظ توسط ارانی
|