حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی :گناهی که از نکاه به نامحرم بالاتر است
حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی بیان داشت: گناهانی هستند که از نگاه به نامحرم بالاتر است، عمل صالح زمینه را برای انجام عمل صالح دیگر فراهم میکند، روح لطیف میشود و به طرف حسنات مایل میشود، یا خیرات دیگری انجام دهد به آسانی اعمال خیر را انجام میدهد، علوم انسانی تنها علوم اصولی و تصور و تصدیق حوزه و دانشگاه نیست، یک سری علوم شهودی است که تصور و تصدیق در آن نیست، آن را عقل نظری درک نمیکند، بلکه عقل عملی آن را درک میکند، آن کس میشود شاهد، اما آنکه عهدهدار علم نظری است حکیم و فیلسوف و نظیر آن میشود،فرق میان حق و باطل شهود است، «إَن تَتَّقُواْ اللّهَ یَجْعَل لَّکُمْ فُرْقَانًا» انسان مشاهده میکند که چه چیزی حق و چه چیزی باطل است.
آیتالله جوادی آملی با اشاره به ایه «یَا نِسَاء النَّبِیِّ لَسْتُنَّ کَأَحَدٍ مِّنَ النِّسَاء إِنِ اتَّقَیْتُنَّ فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ»، ابراز کرد: گاهی کیفیت ادا و گاهی محتوا شهوتانگیز است، این امر مرض آور است، گناه مرض است، این امر اختصاص به نگاه به نامحرم ندارد، گناهانی هستند که از نگاه به نامحرم بالاتر است، عمل صالح زمینه را برای انجام عمل صالح دیگر فراهم میکند، روح لطیف میشود و به طرف حسنات مایل میشود، یا خیرات دیگری انجام دهد به آسانی اعمال خیر را انجام میدهد، علوم انسانی تنها علوم اصولی و تصور و تصدیق حوزه و دانشگاه نیست، یک سری علوم شهودی است که تصور و تصدیق در آن نیست، آن را عقل نظری درک نمیکند، بلکه عقل عملی آن را درک میکند، آن کس میشود شاهد، اما آنکه عهدهدار علم نظری است حکیم و فیلسوف و نظیر آن میشود،فرق میان حق و باطل شهود است، «إَن تَتَّقُواْ اللّهَ یَجْعَل لَّکُمْ فُرْقَانًا» انسان مشاهده میکند که چه چیزی حق و چه چیزی باطل است.
وی بیان کرد: عمل صالح نسبت به سایر اعمال خیر انسان را آمادهتر میکند و برای مشاهده معارف الهی گوش و چشم را بازتر میکند، اما عمل طالح و گناه دو کار میکند، علاقه نسبت به اعمال صالح را کم میکند و دست شخص را نسبت به گناهان بازتر میکند و دیگر اینکه چرکی است روی صفحه دل، آیینه دل را چرکین میکند و این آیینه دیگر چیزی را نشان نمیدهد: « کَلَّا بَلْ رَانَ عَلَى قُلُوبِهِم مَّا کَانُوا یَکْسِبُونَ» رین همان چرک است، این عقل عملی که نمیخواهد بفهمد، بلکه میخواهد ببیند، فرمود این رین و چرک است، در بخش دیگر فرمود اینها چرا درباره قرآن تدبر نمیکنند به این دلیل که دلشان قفل است، این گناه قفلی در دل ایجاد میکند که این دل بسته میشود، قلب قفلشده قابل نفوذ نیست، فرمود این کار را نکنید این مرض شما را در گناه جلو میبرد و جلوی آیینه دل را میبندد.
مطالب قبل و بعد آیه تطهیر ارتباطی با این آیه ندارد
استاد عالی حوزه علمیه قم ابراز کرد: خداوند در سوره احزاب میفرماید در رفتار و در گفتار به گونه ای حرف بزنید که نه نقض گفتاری و نه نقص محتوایی داشته باشد، اصرار بر همسران پیامبر که این کار را نکنید و آن کار را نکنید به تعبیر علامه طباطبایی به این دلیل است که فتنهای در کار است، این ناظر به جنگ جمل است، معلوم است همچون خطری در پیش بود و قرآن آن را پیشبینی کرد فرمود «وَقَرْنَ فِی بُیُوتِکُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّةِ الْأُولَى» در خانههایتان باشید، به این معنا نیست که رفت و آمد نداشته باشید بلکه به این معنا که در مسائل سیاسی وقتی خواستند شما را به جنگ جمل بکشانند مواظب باشید دارند با شما بازی میکنند، آنان زنها را در صحنه مبارزات میآوردند تا از آنان بهره سوء ببرند مبادا مانند جاهلیت قبل از اسلام خود را بیارایید، این تبرج همان پرچمداری در صحنه جنگ جمل است.
وی با اشاره به اینکه منظور از جاهلیت اولی در آیه 33 سوره احزاب همان جاهلیت قبل از اسلام است، اظهار کرد: در ادامه فرمود «وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَآتِینَ الزَّکَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ» از آیه 28 تا این قسمت 22 ضمیر جمع مؤنث سالم خداوند به کار برد اما در بخش پایانی آیه یعنی «إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا»، از آیه 28 تا اینجا 22 ضمیر جمع مؤنث سالم آمد، در ادامه ضمیر جمع مذکر سالم ذکر شد، که هیچ ارتباطی با قبل آن ندارد، معلوم میشود این مطلب مربوط به مخاطب تازه است، اهلالبیت یا منادا است یا اسم خاص است، بالقول المطلق این مطلب با قبل و بعد رابطهای ندارد، فضای قبل و بعد این آیه با این قسمت متفاوت است، آوردن ضمیر جمع مذکر سالم به این دلیل است که از اهلبیت علیهمالسلام چهار نفرشان مذکر و یک نفرشان صدیقه کبری(س) مؤنث است، گذشته از 70 روایتی که از طرف شیعه در این زمینه وارد شده است و روایات اهلسنت، خود آیه نشان میدهد که این مطلب با قبل و بعد متفاوت است، اینجا سخن از مسأله تشریعی نیست و اراده اراده تکوینی است، یعنی خداوند فقط نسبت به شما پنج نفر این را میخواهد که تطهیرتان کند، این اراده اراده تکوینی و افاضه الهی است