مصادیق سبک شمردن نماز در احادیث
شكی
نیست كه بی اعتنایی به نماز گناهی است بزرگ. بنابراین شناسایی مصادیق این
تحقیر ناپسند، مقدمه پرهیز از این عصیان نابخشودنی است. عناوین زیر از
مصادیق سبك شمردن نماز است.
الف)
تأخیر نماز: امام صادق ـ علیه السلام ـ در تفسیر آیهی شریفهی قرآن، كه
در ارتباط با مذمت بی اعتنایی به نماز نازل گردیده است[1] میفرماید:
«تاخیر
الصّلاه عن اوّل وقتها لغیر عذرٍ»[2]
مراد
از بی اعتنایی به نماز، «تأخیر آن از اول وقت بدون عذر است.»
البته روشن است كه مراد از عذر، ضرورتی است كه بصورت اورژانسی پیش آید و قابل تأخیر نباشد و الاّ باید به كار گفت نماز دارم نه به نماز بگوییم كار دارم.
ب) عدم رعایت آداب آن در خلوت: پیامبر اكرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ در روایتی چنین میفرماید:
»من احسن صَلَوتَهُ حین یَراهُ النّاسُ و أَساءَها حینَ یَخلُوا فتلك استهانهٌ»[3]
یعنی: «آن كس كه در مقابل مردم با دقت نماز بخواند و در خلوت بدون دقت نماز گزارد به نماز بی اعتنایی كرده است.«
مروری بر نمازهای خلوت و جلوت ما، روشن مینماید كه آیا احترام و توجه ما به نماز بیشتر بوده است یا به ناظران صحنهی نماز.
ج) فراهم نكردن مقدمات نماز قبل از اذان: در روایت دیگری میفرماید: كسی كه وضوی نماز را تا وقت اذان به تأخیر اندازد او به نماز بی اعتنایی كرده است. آری كسی كه به كار اهمیت میدهد، قبل از رسیدن وقت آن، مقدمات انجام آن را فراهم میكند. كدام ملاقات و میهمانی است كه وقت آن فرا رسیده باشد و ما هنوز در فكر پوشیدن لباس و یا آماده كردن شرایط آن باشیم؟!
د) عدم یادگیری معانی: آیا ندانستن معانی الفاظی كه روزانه ده بار در نماز تكرار میشود به معنی بی اعتنایی به نماز نیست؟! آیا اگر ما برای طرف گفتگوی خویش در نماز اهمیتی قائل باشیم در فكر این نخواهیم بود كه محتوا و مضمون مذاكره و نجوای خود را بفهمیم و با ادراك صحیح به سخن در برابر او بایستیم؟! چگونه ممكن است با اقامت كوتاه در یك كشور، تا حدودی به زبان مردم آنجا آشنا میشویم و با یكی دو بار عبور از مسیری، نام و نشان آن را فرا گیریم و در برخورد با هر بنایی از اسم و بانی و مشخصات آن جویا شویم اما هیچكدام از این توجهات و حساسیتها در مورد نماز اعمال نشود؟! آیا اینها به معنی بی اعتنایی به نماز نیست؟! چگونه میتوانیم پاسخگوی این عباداتی باشیم كه محتوای آن جز تحقیر خداوند رب العالمین نیست؟! اینجاست كه امام حسین ـ علیه السلام ـ به خداوند تبارك و تعالی عرض میكند:
»الهی مَن كانَت محاسِنُه مَساوِی فكیف لایكونُ مَساوِیه مَساوِی«[4]
یعنی: «خدایا آن كس كه اعمال به ظاهر نیك او گناه است پس چگونه گناهان او گناه نباشد؟!«
فرق نمازگزارانی كه در نماز هیچ دردی را احساس نمیكنند[5] جز درد فراق دوست، از هیچ حادثهای مطلع نمیشوند،[6] هیچ صدایی را نمیشنوند و غرق در لذت با معشوقند، نماز گزارانی كه زیر شلاق و علیرغم هر گونه تهدید و شكنجه و محدودیتی نماز را بپا میدارند[7] با كسانی كه نماز را بار و رنجی میدانند كه در برداشتن و عبور از آن باید شتاب كرد و در هنگام اقامهی آن با دست و محاسن بازی میكنند و خمیازه میكشند، فقط در اهتمام و استخفاف به نماز است.
هـ) عجله و شتاب در نماز: سریع خواندن نماز و تبدیل این عبادت به عادتی كه همچون عمل ماشین نویسی بدون توجه به معانی و بدون رعایت خشوع و طمأنینه انجام گیرد از نشانههای دیگر بی توجهی به نماز است. استاد شهید آیت اللّه مطهری ـ رحمه الله علیه ـ در این باره میفرماید:
»علمای روانشناسی میگویند: «یك كار همین قدر كه برای انسان عادت شد، دو خاصیّت متضاد در آن به وجود میآید. هر چه كه بر عادت بودنش افزوده شود و تمرین انسان زیادتر گردد، كار، سهلتر و سادهتر انجام میشود.» یك ماشین نویس كه به ماشین نویسی عادت میكند، هر چه بیشتر عادت میكند، از توجهش كاسته میشود. یعنی از اینكه این عمل او یك عمل ارادی و از روی توجّه باشد كاسته میشود و به یك عمل غیر ارادی نزدیكتر میگردد. خاصیّت عادت این است. اینكه در اسلام به مسألهی نیّت تا این اندازه توجّه شده، برای جلوگیری از این است كه عبادتها آنچنان عادت نشود كه به واسطهی عادت، به یك كار طبیعی و غیر ارادی و غیر فكری و غیر هدفی و كار بدون توّجه كه هدف درك نشود و فقط به پیكر عمل توجه گردد تبدیل شود.
اینها چیزهایی است كه ما تنها در نماز اسلامی به دست میآوریم و متوّجه میشویم كه بسیاری از برنامههای تربیتی به وسیله این عبادت و در پیكر این عبادت پیاده میشود، گذشته از اینكه خود این عمل، پرورش عشق و محبّت خدا و معنویّت در انسان است، كه این روح عبادت است.»[8]
مردی در حضور امیر المؤمنین ـ علیه السلام ـ نماز خود را با شتاب به جا میآورد. حضرت نگاهی به او كرده و فرمود: چند وقت است اینگونه نماز میخوانی؟ او گفت: مدت هاست. حضرت فرمود: مَثَل تو نزد خداوند مثل كلاغی است (كه منقار بر زمین میكوبد. سجده تو خضوع در برابر خدا نیست. منقار به زمین كوبیدن است) اگر اینگونه بمیری بر غیر ملت و دین پیامبر اكرم، مردهای. سپس حضرت در مورد كم گذاشتن در نماز فرمود: به درستی كه دزدترین مردم كسی است كه از نمازش بدزدد.[9]
موفق وسربلند در پناه حق !
+ نوشته شده در پنجشنبه بیست و ششم دی ۱۳۹۲ ساعت ۱۱ ق.ظ توسط ارانی
|